Friday, November 04, 2005

What I think “them” thinking!

Simply ran out of time and need to go away now--hopefully just for a short while. So, for the benefit of the multilinguals, I thought I should give you a glimpse of what I see these folk grappling with and doing.

I had tons of notes, but as I lamented earlier, my laptop died recently and don’t have access to the backups at the moment. But some tidbits quickly reconstructed for the occasion. A few of the following you might have seen previously as I posted them during the election time.

What does fascinate me, of course, about the Iranian “new” right is the ease with which—despite the endless accusations of naiveté and stupidity --they manage to incorporate “foreign” outlooks into their ways of seeing the world. It is uncanny.

Far better, I should add, than the sort of grafting we witness with some of the hip intelligentsia and their trendy post-modern fetish or with this Nietzsche fad of late.

And they have the requisite ruthlessness to follow through when threatened.

Of course, as Iranians we are perfectly within our right to obsess about the silly and the humorous again. It is cultural thing, right? HA!

Although, I have this dreadful feeling that we might be laughing all the way to perdition soon-- if their reckless gamble doesn’t pay off!

******************************************************************************************

The previous government backed down in the name of confidence building so much that they voluntarily suspended the fuel cycle in Isfahan and Natanz," he complained, referring to Iran's uranium conversion and uranium enrichment installations.

"Recently the government realised that this confidence building claim is wrong."

َAhmadi Nejad


هدف از تعليق هاي داوطلبانه و ميز
مذاکره، اعتمادسازي بود. اما براي چه کسي بايد اعتمادسازي صورت مي گرفت؟ براي کساني که خود مجهز به بمب اتمي بودند. و از آن در ژاپن، کوزوو، افغانستان و عراق (بصورت اورانيوم ضعيف شده) استفاده کردند؟

در ميدان دکترين جديد غرب عليه ايران، مسؤولين ما بايد تا آخرين لحظه مقاومت کنند. آنان بايد با اتکاء به پشتوانه ي مردمي، موقعيت ژئواستراتژيک مناسب کشور و نيز منابع اقتصادي غني (نفت و غيره) هرگز به عقب نشيني و کنار کشيدن فکر نکنند. اين همه درحالي است که عقبه ي غرب، چيزي جز اقتصاد متزلزل وابسته به نفت نيست.

با وجود 10 کشور مجهز به بمب هسته اي، عملاً ايران زير چتر اتمي در حال زندگي کردن است و بر همين اساس بايد احساس خطر کند. و 10 کشور مذکور نيز بايد براي ساير کشورهاي فاقد سلاح هسته اي اعتمادسازي کنند

دو مسأله جاي سؤال دارد، اول اينکه اعتماد بي حد و حصر جناح ها و جريان هاي درون نظام به انگلستان امنيت سياسي نظام کشور را به خطر انداخته است و سخن گفتن در مورد اين کشور به خط قرمز مبدل گشته است. دوم اينکه در جايي که آمريکا، کانادا، استراليا، نيوزلند و اسرائيل و چند کشور ديگر، زاده ي دست انگليس هستند، معنا ندارد که با آمريکا و اسرائيل رابطه نداشته باشيم ولي با مولودهايش رابطه داشته باشيم. چرا اين سخن براي عده اي ناخوشايند است؟

دکتر حسن عباسي رئيس سابق مرکز بررسي هاي دکترينال امنيت بدون مرز


غربی ها می خواهند هدف دیگری را دنبال كنند و وقتی با این اراده و خواست ملی مواجه می شوند مجبورند به آن توجه كنند و برای این كار به تعبیری از انتخابات اعتبارزدایی كنند و سطح كار را پایین بیاورند و مناقشات را زیاد كنند تا بتوانند با نتیجه آن چالش كنند; یعنی وقتی با پیگیری های این دولت مواجه می شوند، می خواهند آن را از اصل با مشكل روبه رو كنند.
این البته بر می گردد به تئوری آمریكایی ها بعد از روی كار آمدن خانم رایس و همچنین مسوول طرح و برنامه اش آقای استیفان كرسنر، كه اینها در واقع از نظر متدلوژی فكری یك جور فكر می كنند و می خواهند نظم وستفالی را عقب بزنند.
آنچه می خواهند جایگزین بكنند، این است كه مشروعیتی كه ما برای دولتها قائلیم باید جایگزین مشروعیت ذاتی شان شود;یعنی كشوری می تواند دمكراتیك باشد، اما از نظر ما مشروع نباشد و برعكس.
پس آنچه برای ما مهم است، مشروعیتی است كه ما به آن قائلیم.
حالا این موضوع را در بحث اتمی این طور می توان ترجمه كرد; بحث اتمی متناسب با حضور ایران در آژانس بین المللی طبق ماده 4. ما حق داریم فناوری هسته ای داشته باشیم.
اینها می گویند ما قائلیم كه ایران نباید مشروعیت داشته باشد. ایران حق دارد عضو ان.پی.تی باشد، منتها ما به مشروعیت او اعتقادی نداریم.
بنابراین، فكر جدیدی پشت این قضیه قرار دارد. این كه چه كسی باید این صلاحیت را تشخیص دهد، برمی گردد به همان تئوری كه ما باید مشروعیت رفتاری دولتها را تشخیص دهیم.
در گذشته این تئوری وجود داشت كه هر دولت مشروع، حقوق خاص خود را خواهد داشت. اینها می گویند نه، ما یك تبصره داریم با این مضمون كه هر حكومتی را كه ما مشروع بدانیم، صاحب حق است.
پس مساله جدیدی دارد عنوان می شود

دکتر علی لاریجانی

عده‌ای می‌گفتند ایران باید بعد از فتح خرمشهر چنین كاری را می‌كرد؛ ولی این كار شدنی نبود، چون قطعنامه 598 پنج سال بعد از آزادی خرمشهر صادر شد. آمریكایی‌ها بعد از فتح خرمشهر برای ما خواب آتش‌بس دیده بودند و این یعنی یك حالت نه جنگ و نه صلح كه ممكن بود جنگ حتی تا 20 سال ادامه یابد، همان حالتی كه بین سوریه و اسراییل وجود دارد. اگر ما طرح آتش بس بعد از فتح خرمشهر را می‌پذیرفتیم حداقل چندین استان مرزی ما سالها در حالت ویرانی به سر می‌بردند كه امكان بازسازی آنها وجود نداشت و دو و نیم میلیون ساكنین مرزها نیز آواره و سرگردان می‌شدند. لذا حداقل دستاورد عدم پذیرش آتش‌بس پس از فتح خرمشهر و تصرف خرمشهر این بود كه فاو و شلمچه را در قطعنامه 598 از شورای امنیت گرفتیم و آنها نیز از ترس سقوط صدام امتیازات حداقلی را پذیرفتند. در یك كلام باید بگویم ما به مرگ (سقوط صدام) گرفتیم كه آنها به تب (قطعنامه 598 ) راضی شوند.

رضایی

Iran today exists in a state of dual power and split personality.[…] The country is an "as if" society. People live as if they were free, as if they were in the West, as if they had the right to an opinion, or a private life. And they don't do too badly at it. I have now visited all three of the states that make up the so-called axis of evil. Rough as their regime can certainly be, the citizens of Iran live on a different planet from the wretched, frightened serfs of Saddam Hussein and Kim Jong Il.

Tehran is in fact more or less uncontrollable by anybody.

Christopher Hitchens


دشمنان در تلاشند وحدت ملی موجود در كشور را به هم بریزند و با شعارهایی نظیر حاكمیت دوگانه اینگونه وانمود كنند كه میان مسوولان اصلی نظام اختلاف وجود دارد اما با وجود این تلاشها سران سه قوه درباره مسایل اساسی دیدگاه مشترك دارند و همین واقعیت آنها را بیشتر عصبانیت می‌كن.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ا‌ی حضور مدیریت‌های جوان و پرنشاط در عرصه‌ پیشرفت كشور، پشتیبانی مردم از حكومت، وجود روحیه جهادگرا در جوانان و استقبال جوانان از مراسم مذهبی و معنوی را از دیگر علل ناراحتی دشمنان ملت ایران ارزیابی كردند و افزودند: آنها می‌خواهند در محیط دانشگاه، بازار، سیاست، محیط‌های كارگری و همه مراكز دیگر التهاب سیاسی به وجود آورند و آرامش موجود را به هم بزنند بنابرین همه ملت و جوانان باید بیشتر از گذشته هوشیار باشند.

آیت الله خامنه ای


Eight years ago a pirated translation of Samuel Huntington's celebrated essay "The Clash of Civilizations and the Remaking of the World Order" appeared in Tehran. The publisher received an order for 1,000 copies, half the print run. "We wondered who wanted them," recalls Mustafa Tunkaboni, who marketed the book. The answer came when a military truck belonging to the Islamic Revolutionary Guard Corps arrived to pick up the books. Among the officers who received a copy was Yahya Safavi, now a general and commander in chief of the Guards. Another went to one Mahmoud Ahmadinejad, a former Reserve officer in the Guards who is now president of the Islamic republic.

Amir Taheri


آری 16 سال بیش وقتی مردان جهاد خسته و خاکی از جبهه ها بر می گشتند تصمیم مدیران بر آن شد که آنان را همراه فرهنگ مجاهد شان به پادگانها بفرستند چه اینکه معتقد بودند با فرهنگ تلاش وازخود گذشتگی نمی توان اقتصاد را بنا نمود و تنها مصرف بیشتر است که اقتصاد را رونق می بخشد . مهندسان و متخصصان مجاهد که خود را محصور در دیوارها می دیدند در چهار دیواری خود شروع به سازندگی نمودند...و اکنون که روز کارنامه است نتیجه مدیریت مدیران سایه نشین درمیدانی به وسعت ایران کارخانه های پفک نمکی، خودروهای صفر کیلومتری که بین تهران و کرج یاتاغان می سوزاند. کارخانه های دولتی که به یک دهم قیمت به خود فروخته اند و سدهایی است که آب مردم روستاهای اطراف مشهد را به شهر نشینان قاسم آباد می رسانند و بهره بانکی هجده برابرژاپن تا سرمایه ها از بازارپرخطری که برای تولید آفریدند به جیب بانکهای دولتی سرازیر شود و اینان نه با کار اقتصادی بلکه با وامهای 30 درصدی، ده برابر کشورهای اروپایی از تولید کنندگان سود بگیرند و آن را بین خود و سرمایه گذارانی که هیچ ریسکی و رانپذیرفته اند تقسیم کنند و دامداران و کشاورزان و صنعتگران به زندان ها بیفتند و از پشت میله ها سلول لوکس شهرام جزایری را نظاره گر باشند...برنامه آینده آنان خرید کارخانه های خودروسازی ورشکسته انگلیسی و برنامه آینده اینان ساخت موشک برای پرتاب سفینه به فضا است. کیست که نداند دانشمندان جوان هسته ای که با وجود افزایش مواد مضر در خونشان به هفت برابر میزان حد مجاز باز بر کار خود پای می فشردند...سخن از نظامی بودن یا غیر نظامی بودن نیست بلکه سخن از فرهنگی است که ژاپن پس از جنگ را ابر قدرت جهان ساخت....

دکتر روح اله بیننده

If there were any justice in the world, we would have the ability to transport our most severe critics across time and space to plop them down on Omaha Beach or put them in an overloaded B-29 taking off from Tinian, with the crew on amphetamines to keep awake for their 15-hour mission over Tokyo. But alas, we cannot. Instead, the beneficiaries of those who sacrificed now ankle-bite their dead betters… Yet from every indication of their own behaviour over the last 30 years, we suspect that the generation who came of age in the 1960s would have not just done far worse but failed entirely.

VDH

Man cannot live without light, guidance, knowledge; only through knowledge of the good can he find the good that he needs. The fundamental question, therefore, is whether men can acquire that knowledge of the good without which they cannot guide their lives individually or collectively by the unaided efforts of their natural powers, or whether they are dependent for that knowledge on Divine Revelation. No alternative is more fundamental than this: human guidance or divine guidance."

Strauss



نگاه آقای مطهری در این زمینه مقداری به نگاه فیلسوفان کلاسیک نزدیک بود و عدالت و حتی مفاهیمی مانند آزادی را به حق طبیعی متصل می ساخت و این قائل شدن به حق طبیعی شاید از نوآوریهای مرحوم آقای مطهری است که توانست حق طبیعی را در تفکر اسلامی معنا کند. من متفکر دیگری را در سنت اسلامی ندیده ام که این گونه سخن بگوید؛ بلکه در غرب هابز و لاک این گونه حرف زده اند منتها این دو سخن فرق می کنند. حق طبیعی نزد مرحوم مطهری به شرع محدود نمی شود بلکه آن را بر خاسته از دستگاه خلقت و طبیعت می داند. یعنی قبل از شرع چون انسان در دستگاه خلعت حضور داشته است دارای استعداد هایی است و مقابل هر استعدادی حقی است ...پس ما دارای منظومه ای از حقوق می شویم که اسمش را حقوق طبیعی یا فطری می گذاریم.

لاریجانی....گفت و گوی شرق



Liberal relativism has its roots in the natural right tradition of tolerance or in the notion that everyone has a natural right to the pursuit of happiness as he understands happiness; but in itself it is a seminary of intolerance

Strauss


علت اینکه در غرب میان آزادی فکر و آزادی عقیده تفاوت نمی گذارند این است که آنها غایت گرا نیستند. آنها می گویند انسان باید زندگی خوش داشته باشد نه زندگی خوب بکند. اما آقای مطهری بر خلاف آنها معتقد به زندگی کردن یعنی هر کاری دلت می خواهد بکن و به چیزی پایبند نباش. ..
مشاركت مردم در عرصه هاي اقتصادي هم پايداري اقتصادي ايجاد مي كند.مشكل سرمايه داري هم اين است كه سرمايه را در دست عده اي خاص حبس مي كند. اين امر با مشاركت عامه تنافر دارد. در واقع تئوري اسلام هم تئوري فقر نيست بلكه تئوري زندگي خوب است اما اين زندگي خوب تنها يك مدل ندارد
لاریجانی



The specific political distinction to which
political actions and motives can be reduced
is that between friend and enemy…
friend and enemy concepts are
to be understood in their concrete
and existential sense, not as symbols
or metaphors, not mixed and
weakened by economic, moral, and
other conceptions, least of all in a
private-individualistic sense as a
psychological expression of private
emotions and tendencies …

The enemy is not merely any
competitor or just any partner of a
conflict in general. He is also not the
private adversary whom one hates.
An enemy exists only when, at least
potentially, one fighting collectivity
of people confronts a similar
collectivity. The enemy is solely the
public enemy…

political thought and political instinct
prove themselves theoretically and
practically in the ability to
distinguish friend and enemy.
The
high points of politics are
simultaneously the moments in
which the enemy is, in concrete
clarity, recognized as the enemy

Carl Schmitt


يا کساني را که ميخواهند به نام دين، مردم را از حاکميت بر سرنوشت خود باز دارند طرد کنيم و با طرد آنان مانع جدايي دين از سياست شويم، مي توانيم پيرو راهي باشيم که امام عزيز ما پيش پاي ما نهاد ودر آن راه ما را رهبري کرد. همين جاست که ملاک خودي وغير خودي معلوم و مشخص مي شود. ..این تفکيک خودي از غيرخودي که رهبر معظم انقلاب مطرح کردند سخن درست وروشني است بشرط آنکه درست فهميده شود. مي توان گفت: همه کسانيکه به مفهوم مردمسالاري ديني با همه لوازم و شرايطي که اين مفهوم منطقا دارد معتقدند خودي هستند و کساني که آن را نمي پذيرند غير خودي ...غيرخودي دانستن بعضي اشخاصو گروه ها البته به معني محروم کردن آنان از حقوق مسلم شهروندي و اعمال تبعيض و بي حرمتي در حق آنان نيست. اين سخن رهبر معظم انقلاب در باره خودي و غيرخودي همان سخن امام راحل است، آنجا که فرمود: «من در ميان شماباشم يا نباشم به شما وصيت و سفارش مي کنم نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد.


آبادگران انقلاب اسلامی


Holland is now in the grips of violent reaction. Mosques and religious schools are firebombed. Emergency legislation granting new intrusive powers to security services has been enabled.
The Dutch are groping for a "solution," but they are still ducking the real problem, which, to their consternation, we are dealing with more effectively and far more self-confidently. "The multicultural crisis," Magdi Allam wisely reminds us, "should teach us that only a West with a strong religious, cultural and moral identity can challenge and open itself to the 'others' in a constructive and peaceful way. And that the goal must be a system of shared values within a common identity."

The Dutch — like every other European society I know — were unwilling to recognize that they had potentially lethal enemies within, and that it was necessary to impose the rules of civil behaviour on everyone within their domain

That's what happens when a culture is relativised to the point of suicide. As Daniel Patrick Moynihan once remarked of an American politician, "he can longer distinguish between our friends and our enemies, and so he has ended by adopting our enemies' view of the world." This has now befallen Europe, which cannot distinguish between free societies — their natural friends — like the United States and Israel, and has ended by embracing enemies such as the radical Islamist regimes and elevating Yasser Arafat to near beatific stature.


Ledeen



سوال : حقوق بشر يكي از قضايايي مطرح در ايران است كه آقاي شاهرودي نیز در مورد آن خيلي اقدامات كرده و انتقاداتی را مطرح کرده است .حالا شما فكر مي‌كنيد تا چه حد اين انتقادات جا دارد؟

به نظرم اين انتقادات نشان مي‌دهد كه دولت در بعضي از زمينه‌ها ضعيف عمل كرده است. يعني نقض حقوق بشر معلول ضعف دولت است .يك دولت قوي اجازه نمي‌دهد در زير مجموعه‌اش اشكالات اين‌گونه وجود داشته باشد

....
مصاحبه دكتر لاريجاني با دو یچه وله آلمان


در پاسخ به این سوال كه الان حزب چپ و راست در جامعه وجود دارند؟ هم گفت: خیر وجود ندارند. الان خودی و غیرخودی مطرح است. امروز یا كسی تفكرات امام، انقلاب و مقام معظم رهبری را قبول دارد كه خودی می‌شود یا قبول ندارد كه غیرخودی است.

وی حزب مشاركت را منافقین جدید دانست و افزود: ما الان به منافقین می‌گوییم منافقین و به اسم گذشته‌شان صدایشان می‌كنیم؛ چون آن زمان رجوی می‌آمد و تفسیر انقلابی قرآن می‌گفت و آخوندها را آمریكایی می‌دانست و می‌گفت شما سازشكارید. باید آمریكا را بكوبید. اینها منافقین بودند. ما را سازشكار ارتجاعی و آمریكایی و خودشان را مسلمان انقلابی می‌دانستند. امروز كه منافقین در دامن آمریكا و اسرائیل نوكری می‌كنند دیگر نمی‌شود به آنها منافقین گفت.
وی با ابراز اتهاماتی افزود: منافقین جدید كسانی هستند مثل مجاهدین انقلاب اسلامی، تشكیلات آقای بهزاد نبودی و مشابه جبهه مشاركت و من می‌توانم این را اثبات كنم.

ذوالنور فرمانده تیپ 83 مستقل امام صادق(ع)

آيت الله احمد جنتی، دبير شورای نگهبان،در خطبه های نماز جمعه تهران تاکيد کرده که علت عدم اجرای برخی احکام شديد عليه ناراضيان سياسی و منتقدان جمهوری اسلامی، حفظ مصلحت نظام جمهوری اسلامی است و اگر شرايط ايجاب کند، کسانی که وی آنان را منافق صفت خوانده، متحمل اشد مجازات خواهند شد.
امام جمعه موقت تهران افزوده امروز افراد به گفته وی منافق صفت وجود دارند كه حركات نفاق‌انگيزی می ‌كنند و نقشه‌ براندازی نظام را می ‌كشند...

. به گفته آقای جنتی، بسياری از اين افراد از نظر قضايی يک پرونده‌ كامل دارند كه اگر مشكلی نباشد و پرونده‌های آنان به دادگاه بيايد، هيچ وكيلی نمی ‌تواند از آنها دفاع كند و هر قاضی كه باشد حكم به اعدام آنها می‌دهد. حتی حكم برخی از آنها صادر و در تجديدنظر نيز تاييد شده است، ولی اين حكم به دليل مصلحت‌ انديشی باقی مانده است.

BBC


اگر از من سوال شود بزرگترين نقص اين دولت چه بوده مي‌گويم كارآمدي آن از لحاظ عملي قدري پايين است و اين نقص بايد در آينده جبران شود... بايد موضوع را متناسب با شرايط درك كرد و شجاعت تصميم‌گيري و تاثير‌گذاري داشت

لاریجانی....

"Nothing in life is so exhilarating as to be shot at without result," Churchill quipped. This week millions of Republicans know just what he was talking about.

But true statesmanship, and the landmark achievements that attend it, demand something more. L'audace, toujours l'audace, said Danton.
William Kristol

And just so we don’t miss out on the more important stuff-- the end game. Yes, the battle of Armageddon, and the two missing Messiahs and all the rest. I couldn’t resist. It must have been the prose….

All thanks to one very excitable blogger, dyafeh:

قبل از ظهور آخرين نشانه اي که ديده ميشه "نداي آسماني" است و پس از آن حضرت مهدي به طور سري با يه سري از ياران و هوادارانشون ارتباط برقرار ميکنن ، در همين زمان است که درباره آن حضرت در سرتاسر جهان بسيار صحبت ميشه و محبت ايشون در دل همه ميوفته .

دشمنان اون حضرت هم از ظهور ايشون خيلي ميترسند ... شايعه ميشه که امام مهدي (عج) در مدينه هستند در نتيجه سپاه سفياني به سمت مدينه حرکت ميکنه و در اونجا هر مرد هاشمي رو که پيدا ميکنند رو ميکشند يا دستگير ميکنند و حضرت و يکي از يارانشون به اسم منصور از مدينه خارج ميشن و به سمت مکه حرکت ميکن و همون جا با برخي يارانشون تماس ميگيرن و قيامشون در شب دهم ماه محرم بعد از نماز عشا شروع از حرم شريف مکي آغاز ميشه و نخستين سخنراني امام براي مردم مکه صورت ميگيره در همين زمان هست که يه عده سعي در ترور امام ميکنن اما موفق نميشن و صبح روز دهم محرم پيام امام برای همه ملل به همه زبانها ارسال ميشه و مکه تحت کنترل امام درمياد ... سفياني به سمت مکه حرکت ميکنه و در اينجاست که وعده خدا اتفاق ميوفته و سپا سفياني در زمين فرو ميره ... سپس امام به سمت مدينه حرکت ميکنند و کم کم بر تمام منطقه مسلط ميشوند.

از ياران و همراهان مهم امام دو دولت ايران و یمن هستند که در ايران سيد خراساني رهبر معنوي و شعيب ابن صالح رهبر نظامي هستند که آزاد سازي عراق با کمک نيروهاي ايراني صورت ميگيرد.

پس از آزادسازي عراق امام راهي قدس ميشن و در اونجا نبرد بسيار بزرگي اتفاق ميوفته و قدس آزاد ميشه در اين هنگام که جنگ حسابي بالا گرفته حضرت مسيح (ع) از آسمان به قدس فرو ميان و با وساطت ايشان قرارداد صلح 7 ساله اي بين حضرت مهدي و نيروهاي مخالف آنها بوجود مياد ... بعد از اون قرار داد دوباره طرف مقابل جنگ بزرگي رو شروع ميکنه در اين زمانه که حضرت عيسي موضع خودش رو با امام يکي اعلام ميکنه و در قدس پشت سر امام نماز ميخونه ... و بعد از اون نبرد آخر اتفاق ميوفته که نيروهاي مقابل به سختي شکست ميخورن و تمام جهان در اختيار حضرت مهدي (عج) و حضرت عيسي (ع) قرار ميگيره ... بعد از فتح غرب و اسلام آوردن اکثر مردم اونجا حضرت عيسي (ع) فوت ميکنن و حضرت مهدي بر بدن ايشون نماز ميخونن و در کفني که حضرت مريم (ع) بافته اند ايشون رو دفن ميکنن و ايشون رو در جوار مادرشون در قدس به خاک ميسپارند.

و از همون زمان فتح تمام جهانه که حکومت عدل آغاز ميشه

منبع : پيشگوييها و آخر الزمان

Wednesday, November 02, 2005

The existential angst

Sorry, Opip, to have kept you waiting and thanks for the word. The prospect of another move shortly-- from one side of a continent to the extreme other--has me feeling rather flummoxed. :-))

In the last post, I tried to give a feel--as concretely as I could-- for the precarious state of the ruling class on the domestic front given the existing cultural proclivities evident today and the conundrum they find themselves in due to the populace’s ever escalating insatiable expectations.

Now we should factor in the experience of these murderous creatures as byproducts of our revolutionary upheaval.

This latter is another factor observers overlook when dealing with the rhetoric of this generation in power.

Remember that in the West, or in some of the other more stable countries elsewhere, one approaches the rhetoric of politicians from a vantage point of the electoral politics. In other words, one normally asks if some message is aimed at a particular constituency within the polity in order to woe or distract them depending on the agenda of the moment.

But this is not the precise way the leading members of the Iranian regime approach words. Words and deeds, in the Iranian context, are mediated a bit more pronouncedly by that very “real” state of existential angst.

One day, some years ago, they were in the seminaries or driving a taxi or minding some grocery store watching the King feel on top of the world with his generals and assorted sycophant while our ever oblivious leading citizens monopolized the land and factories and were busy with their preposterous self aggrandizing pomp and the next day, these very same taxi drivers and shopkeepers and isolated theologians were riding high and leading millions in a war on many different battle fronts and trying to decide what to do with all the confiscated lands, factories or firms.

These creatures are astutely aware of radical possibilities. The world literally turned upside down, or downside up depending on one’s perspective in a blink. And they are highly attentive to how fortunes can wax or wane depending on how quickly one responds to opportunities.

Yes, they haven’t been the most sober minded rulers and they are mostly responsible for the degenerate state of the country because of their cynicism, ruthlessness and treachery. But for this mess that is Iran—such as it appears today—they’ve had to fight tooth and nail.

Remember that these people, whether we like it or not, were once very popular and yet, not all their domestic support could save them from being attacked by another petty tyrant fully backed by some other band of thugs. And the first few years, they also had to fight for their lives on multiple domestic fronts.

There were ethnic insurgencies among the Kurds, Turkmen and the Baluchis and, of course, those pitched battles fought against the Communists and the Mujahedin which took a heavy toll on the society in general—by some estimates close to 100,000.

And the citizens they’ve had to contend with over the years haven’t been quite the most cooperative or docile imaginable, you know. Just look at the traffic. As hard as they try, they can’t even get the people to observe traffic regulations. You can imagine how frustrated they must feel by now about some of their other plans or initiatives.

In other words, as Iranians they start with that perennial state of siege mentality to begin with. As shi’ias they have a very real persecution complex to contend with. And as a ruling class, their very existence has been under assault for as long as they remember.

And for all the babble about/from the “civilized” community of nations, Iranians generally well remember how tens of thousand were gassed to death and many thousands are still suffering with boils and welts without much protest or acknowledgment.

To this day, the likes of Karen Hughes can’t be brought to admit to the insanity publicly even at the risk of sounding ignorant about Arab history, and sadly, even our illustrious expert won’t bother to set the record straight due probably to the distractions of another one of his many pissing contests.

And the opposition’s charges of cluelessness notwithstanding, the ruling class attentively follows all the debates about the new American nuclear posture and probably senses the very frightening prospect of being nuked to smithereens—in all likelihood again without expecting much of a protest from the “civilized” contingents in our midst.

Now add to the equation the ceaseless threats emanating from Israel. We have here Mr. Sharon’s repeated warnings, on top of those bombs and the planes, and even more threats that , you should rest assured, are being taken very seriously.

Again, it’s either act now by serving notice that two can play this game or watch it spiral out of control to their detriment. It seems to me that now might have been as good a time as any to make a move.

But could they really be ready for some of the consequences of their ratcheted up rhetoric? What could their plan be?

More later! Hopefully soon.